زُهد و ساده زیستیِ همراه با معاداندیشی اش چنان بود که در بخشی از وصیت نامه اش اینچنین نوشت: «یک پنجم کل دارایی مرا به حضرت امام بدهید؛ زیرا خوف آن دارم که این مقدار که به دست آورده ام، در شأن زندگی طلبگی من نباشد و فردا در آستان عدل الهی باید پاسخگو باشم.»
سخن از یکی از روحانیون مجاهد انقلاب و دفاع مقدس است؛ شخصیتی که سالروز شهادت مظلومانه اش به عنوان «روز روحانیت و دفاع مقدس» نامگذاری شده است.
اول اسفند ماه سال ۱۳۶۴ بود که هواپیمایی با مسافرانی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و برخی قضات دادگستری عازم جبهه های دفاع مقدس بود. این هواپیما پس از دقایقی، مورد حمله دو فروند هواپیمای جنگی دشمن قرار گرفت و چهل نفر از یاران امام و انقلاب و از جمله آیتالله شیخ فضلالله محلاتی را آسمانی کرد؛ شهیدی که در سال ۱۳۰۹ هجری شمسی دیده به جهان گشوده بود.
او خود علاقه مندی اش را به آموختن و فراگیری علوم دینی اینچنین تصویر کرده است: «تابستانها عدهای از مراجع مانند حضرت امام خمینی یا آیتالله خوانساری یا آیتالله صدر به شهر ما تشریف می آوردند و بر این اساس، طلاب زیادی هم در تابستان به آنجا می آمدند. در این شرایط ناگهان عشق و علاقه ای برای طلبه شدن بر من مستولی شد. پدرم مخالف بود و من در کتابهای دعا جست و جو می کردم که ببینم چه دعایی موجب می شود تا حاجت انسان برآورده شود. در همان سال عمل اُمّ داود را به جا آوردم و سه روز روزه ماه رجب را با همان اعمال خاص انجام دادم و البته حاجتم این بود که پدرم راضی شود تا من طلبه شوم. نزد آیت الله خوانساری رفتم و با گریه و زاری گفتم می خواهم طلبه شوم و پدرم راضی نمی شود. ایشان هم عموی مرا خواست و به وی گفت شما پدر ایشان را راضی کنید؛ من نیز سرپرستی او را به عهده می گیرم…»
چنین بود که رضایت پدرش جلب شد و او در سال ۱۳۲۴ به عنوان یکی از طلاب حوزه علمیه ثبت نام کرد.
پس از آن بود که فضل الله از محضر علمای بزرگ آن روزگار مانند حضرات آیات امام خمینی، سید حسین طباطبایی بروجردی، شیخ مرتضی حائری یزدی، علامه سید محمدحسین طباطبایی، شیخ علی پناه اشتهاردی، شیخ محمد صدوقی یزدی، علامه شیخ مرتضی مطهری، سید محمدباقر سلطانی طباطبایی، شیخ عبدالجواد اصفهانی و شیخ علی مشکینی کسب فیض کرد.
سال ۱۳۳۹ بود که او عزیمتی هم به تهران داشت و در این شهر نیز از درس بزرگانی مانند حضرات آیات سید احمد خوانساری، شیخ محمدتقی آملی و سید ابوالحسن رفیعی قزوینی بهره برد و البته با اقدامات انقلابی فدائیان اسلام، سید مجتبی نواب صفوی و آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی آشنا و با آنان همراه شد.
او همچنین از همان ابتدا با مبارزات نهضت انقلابی حضرت امام نیز همراه بود و به عنوان رابط بین علمای قم و تهران انجام وظیفه می کرد؛ تا آنجا که در بیشتر وقایع نهضت امام، نام او نیز به چشم می خورَد.
شیخ فضل الله نخستین زندان رژیم ستمشاهی را در ۱۸ سالگی اش تجربه کرد و از سال ۱۳۴۲، هم بیش از بیست بار به زندان افتاد؛ زندانهایی که گاهی تا بیش از ۴ ماه طول می کشید و با انواع شکنجه ها همراه بود.
بهمن ماه ۱۳۵۷ که فرا رسید، او به همراه حضرات آیات شیخ مرتضی مطهری و شیخ محمد مفتح، ستاد مرکزی کمیته استقبال از امام را تشکیل داد.
و این هم حکایتی از او درباره روزهای پیروزی انقلاب است: «تصمیم گرفتیم برویم و رادیو را تصرف کنیم؛ چند نفر مسلح با خود برداشتم و در میان رگبار گلوله، رفتیم و ایستگاه رادیو را تصرف کردیم و من اعلام کردم که «این صدای انقلاب اسلامی ایران است» و ساعتی را با پیام امام و صحبتهای خود، رادیو را اداره کردم …»
شیخ فضل الله مهدی زاده محلاتی در کارنامه مسئولیتهایش، دبیری جامعه روحانیت مبارز، نمایندگی مردم محلات در اولین دوره مجلس شورای اسلامی و عضو فعال کمیسیون دفاع آن مجلس، نمایندگی امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همچنین معاونت آیت الله شیخ محمدرضا مهدوی کنی در کمیته انقلاب اسلامی را ثبت کرده است. همچنین نخستین حج ابراهیمی در سال ۱۳۵۸ نیز به مسؤولیت او و حجت الاسلام انواری برگزار شد.
رهبر حکیم انقلاب درباره او می فرمایند: «به قدری ایشان به امام علاقه داشت و اعتقاد به نظرات امام داشت که هر موقع امام یک چیزی را بیان می کرد، مثل یک امر تعبّدی برایش لازم الاجرا بود.»
همچنین مرحوم آیت الله مهدوی کنی نیز درباره او گفته است: «هیچ وقت قهر نمی کرد؛ چون احساس وظیفه می کرد و می دانست که باید کار کند. در حوادث بعد از انقلاب، به او هم بی مهری زیاد شد؛ اگر آدمی معمولی بود، خیلی زود کنار می نشست و قهر می کرد.»
و سرانجام او در مانند چنین روزی به همراه تعدادی از همراهان انقلاب، به ملکوت اعلی پیوست و یاد و نامش جاودانه شد.
بر سنگ مزارش، این جمله از امام خمینی (ره)، خودنمایی می کند: «حجت الاسلام حاج شیخ فضل الله محلاتی، شهید عزیزی که من می شناسم، عُمر خود را در راه انقلاب صرف کرد و باید گفت یکی از چهره های درخشان انقلاب بود و در این راه که راه خداوند است، تحمّل سختی ها نمود و رنج ها کشید و با قامت استوار ایستادگی کرد.»
همچنین بر این سنگ مزار، این جمله هم از خود او نقش بسته است: «من در این عالَم به او (امام خمینی) عشق می ورزیدم و اوامر ایشان را امر خدا و رسولش می دانستم. اُمید است ایشان هم مرا بعد از این عالم در پیشگاه خداوند شفاعت کنند.»
عشق او به امام و انقلاب، مثال زدنی و زبانزد خاص و عام بود؛ تا آنجا که خطاب به فرزندانش و در بخش دیگری از وصیتنامهاش مینویسد: «سه چیز را اگر نداشته باشید، من از شما نمی گذرم و از شما راضی نخواهم بود: الله، قرآن و امام.»
و همه این مجاهدتها سبب شد تا سالروز شهادت او بهعنوان «روز روحانیت و دفاع مقدس» گرامی داشته شود؛ روزی که یادآور ایثارگریهای روحانیون و فُضَلای پیشرو در هشت سال دفاع مقدس و البته همپای سایر مردم انقلابی و ولایتمدار ایران است.