بچه ها برای ضدعفونی و تقسیم بسته های سلامت راهی روستای دهشیر شدند. ماشین حرکت کرد.
به پلیس راه دهشیر که رسیدند، جناب سرهنگ ادیب فر، همراه طلاب جهادی شد.
خانواده شهید شمس، میزبان گروه جهادی است. همین که بچه ها وارد خانه شدند و نگاهشان به حوض پر از آب وسط حیاط افتاد، زیرچشمی به همدیگر نگاه می کنند.
فکر کنم دلشون برای آب بازی تنگ شده، نیم نگاهی به حاج آقای شمس، مدیر حوزه استان کردند و شیطنت های طلبگی شروع شد. یکی دو تا از بچه ها را در آب انداختند.
دوستان، دیگه کافیه، باید برای ضدعفونی روستا حرکت کنیم.
آمدند، نشستند و شروع کردند به زیارت عاشورا، زیارت امین الله و توسل به اهل بیت(ع)؛
ای خدا، این ها همان هایی هستند که چند دقیقه پیش، آب به هم می ریختند، عجب حالی، چطور گریه می کنند و برای اهل بیت(ع) اشک می ریزند…
جناب سرهنگ سرش را نزدیک گوش حاج آقای دهقانی نژاد، معاون تهذیب حوزه استان آورد و گفت «شما همیشه از این برنامه ها دارید؟»
حاج آقای دهقانی نژاد گفت: هر وقت مردم نیاز به کمک داشته باشند، طلبه ها پای کارند، سال گذشته در جریان سیل، الان کرونا
جناب سرهنگ گفت: امکان دارد هر وقت از این برنامه ها داشتید من هم با شما بیایم؟ حاضرم مرخصی بگیرم و همراه طلاب جهادی باشم…
به قلم: سید عباس حسینی پور