اواخر سال 98 میهمان ناخواندهای وارد کشور شد و شهر دارالعباده نیز از آن بی نصیب نماند. چند روزی که گذشت و برخی از مبتلایان به ویروس منحوس کرونا از دنیا رخت بربستند، گفته شد نمیتوان بیماران را غسل داد.
داغ از دست دادن عزیز از سویی و بدون غسل دفن شدن پدر، مادر و … از سوی دیگر مصیبت دیدگان را آزار میداد.
طلاب و روحانیون جهادی به میدان آمدند و هر طوری بود مجوز تغسیل را از مراکز بهداشتی گرفتند. چند شب قبل از گرفتن مجوز، طلبهای که این روزها مشغول تغسیل اموات کرونایی است، خوابی عجیب میبیند؛ در خواب مشغول غسل دادن امام حسین علیهالسلام است.
طلاب یزدی برای شروع تغسیل اموات کرونایی آماده شدند.
زمان حرکت فرا رسید، بچهها بعد از حضور بر مزار شهدا و توسل به اهل بیت(ع) عازم خلدبرین یزد شدند.
قرار بود کار تغسیل با غسل «شهید خدمت» آغاز شود.
جنازهای که تحویل بچهها شد، جنازه شهید نبود، اما خواب تعبیر شد. جنازه متعلق به کسی است که 30 سال برای مولایش نوکری کرده و در مجالس ارباب به عزاداران حسین علیهالسلام خدمت میکرده است.
حالا جنازه نوکر امام حسین علیهالسلام در دستان سربازان امام زمان(عج) است.
غسل و کفن تمام شد. جنازه آماده خاکسپاری است. میگویند به جهت رعایت مسائل بهداشتی، جنازه را درون ماشین گذاشته سپس نماز خوانده شود…
صدایی به گوش رسید، بچهها نگاه کردند، مدیر حوزه استان میگوید: جنازه را زمین بگذارید، سریع نماز میخوانیم.
این است مزد نوکری کردن، درِ این خانه…
به قلم سید عباس حسینی پور